سوال: آیا ما از نظر اخلاقی موظفیم به هر آنچه در خاک ایران اتفاق میافته نگاه مثبت و طرفدارانه داشته باشیم و در مقابل، نسبت به هر رخدادی که خارج از ایران یا خارج از فضای فرهنگی و فکریِ اسلامی –با تمام برداشتهای مختلفی که ازش وجود داره– در جریانـه، دیدگاه منفی؟ به نظر من اینطور نیست. انسانها نقاط اشتراک بسیار بیشتری دارن که بتونیم خوبها رو ذیل خودمون و دیگران رو بهطور مطلق ذیل بدها دستهبندی کنیم.
در قرآن بر حقگرا بودن جمعیت زیادی از مسیحیان تأکید شده و مسیحیون از یاران مهم امامزمان در دورهی قبل و حین ظهور هستن. اگر شبکهها و تریبونهای مشهور مسیحی آمریکایی رو دنبال کنید، متوجه میشید که در بسیاری از موارد مواضعشون به طرز عجیبی کاملاً اسلامی به نظر میرسه. اگر هم جایی موضع ضدایرانی دارن، تحت تأثیر رسانههای یهودی غربیـه؛ روندی که با تقویت رسانههای مستقل و ژورنالیسمِ آزاد بسرعت در حال اصلاحـه.
اخلاقگرا و حتی موحدانهترین آثار هنری که خلق شده و اثرِ جهانی هم داشته، در اغلب موارد ایرانی نیست. منطقی نیست که من به اصغر فرهادی و سعید روستایی، فیلمهای زرد، شبکهی خانگیِ زرد، جریانِ هایده، فردینیسم، فیلم فارسی، جشنوارهها، میتینگها و تریبونهایی که صرفاً رزومهی مدیریتی آقازادهها هستن افتخار کنم، ولی کوروساوا، تارکوفسکی و بیتلز رو نبینیم؛ یا مثلاً وقتی یک جشنوارهی خارجی تلاش میکنه بیطرف باشه و از هنرِ مستقل حمایت کنه و تا ۹۰ درصد هم موفق بوده و از دامانش شاهکارها به دنیا معرفی شده تحسینش نکنم.
ایران، بهویژه از دورهی اسلامی به بعد، شاهراه و پیشگام پیگیری اخلاق، فضیلت و هنر در تاریخ جهان بوده و این حقیقت غیرقابلانکاره. در مجموع، نگاهها رو، خصوصاً در حوزههای نرم و فکری، باید از جزمیت خارج کرد و به مسائل با دیدِ جامعتری نگاه کرد. اینکه «فلان پدیده ایرانیه یا نه» در بسیاری از موارد اصلاً معیار نیست.
نوید خوشنام